من به صورت یه خواننده مخفی وبلاگ بقیه رو میخونم یعنی هیچوقت نظر نمیدم یا ابراز وجود نمیکنم

قبل تر ها توی دوران پارینه سنگی که اینستاگرام داشتم اونجا هم همینجوری بودم ، حالا دقیق که نگاه میکنم میبنم من کل زندگیم همینجوری بودم

فقط کسایی که خیلی بهم نزدیکن میدونن کی ام و چطوری فکر میکنم یه جورایی من و امثال من تو جامعه محویم انگار.

دیشب با ی حساب سر انگشتی فهمیدم من حدودا 500 تا کتاب خوندم از 17 سالگیم تا الان ولی هیچوقت مث بقیه از کتابام نقل قول نکردم حتی با اینکه کلمات خوبشونو با ماژیک های لایت میکنم. انگار یجورایی یاد نگرفتم به بقیه بگم بابا نگاه کنید من چقده فرهیخته ام. البته بقیه رو همیشه به کتاب خونی تشویق میکنم فقط به خاطر خودشون. کلمات عجیب غریب بکار نمیبرم که نشون بدم چقدر متفاوتم.در مورد وضعیت جامعه سخنرانی های غرا انجام نمیدم در باب ت و دین و امثالهم و با کسی غیر از خانواده ام صحبت نمیکنم ( نه که بترسم فقط اعتقادم اینه ما ادما فقط میخوایم بقیه رو راضی کنیم فکر ما درسته پس کسی حرف کسی رو نمیشنوه حتی اگه حق بگه) البته اگه کسی باهام حرف بزنه مطمئنا در خصوص همین مسایل نظراتی دارم. در ادامه باید بگم من ادمی ام که گاهی بدم و گاهی خوب مثل همه مردم جهان. سعی ام بر درستکاری و راه حق رفتنه ولی واقعا هیچجا نه جوری  حرف میزنم و نه مینویسم که ایها ناس من خیلی علیه السلامم و این یه شعار نیست .

اینا رو گفتم تا برسم به این نقطه که گاهی خسته میشم از نمایش های اطرافم برای مثال یکی دنبال اینه که بگه من تغذیه ام فوق العاده سالمه و نگاه کنید چقد باکلاسم بعد بزووووور میخواد همون سبک زندگی رو قالب کنه به اطرافیانش

یا اینکه یکی میخواد بزووور به بقیه بگه نوع تفکرات اجتماعی و یشون غلطه و باید کاری که اون فکر میکنه درسته رو انجام بدن و همه  در حال جدل با هم دیگه هستن.(در هر دو طیف اینور و اونور بسیار مشاهده میشه و منظور دیدگاه خاصی نیست)

یا یکی که کتاب میخونه میخواد بزور خودشو فرهیخته نشون بده و لابه لای حرفاش نقل قول های کتاباشو میذاره که اینو به رخ بکشه یا بقیه رو نادان جلوه بده غافل از اینکه درخت هرچی پربارتر افتاده تر

یا یکی که ورزش میکنه

یکی که کار موفقی داره

یکی که دانشگاه خوبی رفته.

یکی که پولداره .

یکی که سفر زیاد رفته

یکی که آشپزیش خوبه .

یکی که نقاشه .

و  .

کاش یه زنگ بذاریم به اسم زنگ تفاخر نکنیم حتی بصورت پنهانی بعد توی این بازه زمانی بیایم خود پر عیب و نقص واقعیمون باشیم

اینجوری همه شاد تریم کسی هم غبطه زندگی بقیه رو نمیخوره.

البته من اینا رو همه از چشم رسانه های جمعی و فضای مجازی میبینمangry

بنظرم بیشتر ویران کننده است تا سازنده.

خلاصه اینکه دلم میخواد خودمون باشیم بدون ترس بنظر این معنای واقعی آزادیه، آزادی از .واقعا نمیدونم آزادی از چی شاید آزادی از خود غیر خودمون

پ.ن: البته که ادم نمیتونه همونطور که تو خونه هست بیرونم رفتار کنه منظور دست برداشتن از نمایش های خیابونی زندگی خوبهwinkادم میتونه با خودش بودن حال بقیه رو خوب کنه

 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها